حرکت یک بازیگر روی صحنه تئاتر چگونه است؟
به گزارش وبلاگ ماشین، بازیگری یکی از مشاغل محبوب در سطح دنیا محسوب می گردد، بازیگری فارغ از شهرت و ثروتی که ممکن است برای فرد بازیگر به همراه داشته باشد، دنیای است که می توان در آن ایفای نقش در قالب شخصیت های مختلف را تجربه کرد.
به گزارش، بازیگری یکی از مشاغل محبوب در سطح دنیا محسوب می گردد، بازیگری فارغ از شهرت و ثروتی که ممکن است برای فرد بازیگر به همراه داشته باشد، دنیای است که می توان در آن ایفای نقش در قالب شخصیت های مختلف را تجربه کرد.
در این بین اکثریت مواقع بازیگری به عنوان یکی از مشاغل سخت دنیا محسوب می گردد، شاید از دور برای بسیاری اینکه بازیگری اتفاقی سخت باشد، قابل لمس نباشد، اما اگر به صورت اصولی و به مفهوم واقعی به بازیگری نگاه کنیم، این هنر به واقع به تمرین، مطالعه، شهود و مطالعات فراوانی احتیاجمند است.
حرکت از نظر متقدمان
بیشترین شرح درباره حرکت را ارسطو در سال های (384-322 پیش از میلاد) ارائه نموده است. ارسطو هم همچون دیگر فیلسوفان حرکت را به معنای هر گونه تغییری در جسم می دانست. ارسطو معتقد بود هر جسم حتی برای ادامه حرکت یکنواخت احتیاج به نیرو دارد. این تصور از برداشت غیر موشکافانه حرکت اجسام در زندگی روزمره ناشی می گردد، زیرا به تجربه ثابت شده بود که اگر از هل دادن صندوقی که روی سطح افقی و با سرعت ثابت حرکت می نماید دست بردارند، یعنی به آن نیرو وارد ننمایند صندوق از حرکت باز می ایستد!.
هرکلیت فیلسوف یونانی (حدود 530 تا 470 پیش از میلاد) معتقد بود که در طبیعت همه چیز در جریان است. هر چیزی دائما در معرض تغییر و دگرگونی است همه چیز ها در یک فرایند دائمی زایش و مرگ قرار گرفته اند فیلسوفان یونانی این فرایند تغییر جسم های موجود در طبیعت را حرکت می نامیدند.
مطابق تعریف هرکلیت می توان به اهمیت بصری حرکت پی برده و حرکت درونی را حداقل غیر عینی و فاقد عنصر نمایشی دانست. تصور زایش و مرگ که دو قطب حرکت هستند حتما زایش تراژدی نیچه را در نظر شما مجسم می سازد. نیچه نیز آنگاه که تمام معیار های مابعدالطبیعه را مردود دانست با تعبیر اراده معطوف به قدرت خود درواقع باز به حرکت اندیشمندانه بشر در عرصه رویداد ها تکیه زد.
حتی گالیله هم نمی توانست به طور ذهنی به این نتیجه گیری برسد. تنها تجربه بود که می توانست روشن کند که جسم سبک و جسم سنگین با یک سرعت سقوط می نمایند. گالیله نخستین کسی بود که علت شتاب سقوط آزاد جسم را در ارتباط با نیروی جاذبه کشف کرد.
او متوجه شد که نیروی ثقل در هر لحظه به جسم حرکت می دهد و این حرکت بنا بر اینرسی حفظ می گردد. یعنی سرعت سقوط آزاد باید تحت تاثیر نیروی ثقل مرتبا افزایش یابد. گالیله با این فرض توانست قانون نظری سقوط آزاد جسم را کشف کند.
از ثابت بودن شتاب، نتیجه می گردد که سرعت جسم در حال سقوط تحت تاثیر نیروی ثقل، متناسب با زمان زیاد می گردد. با محاسبه سرعت متوسط به سادگی می توان فاصله طی شده را به دست آورد.
منبع: تسنیم
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان